بررسی و تبیین وجه تسمیه خطبه اشباح با تکیه بر نظریه یاکوبسن

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا

2 استاد تمام دانشگاه بوعلی سینا

3 دانشگاه بوعلی سینا، گروه زبان و ادبیات عربی

چکیده

رومن یاکوبسن از بنیان­گذاران مکتب زبان­شناسی نقش­گرای پراگ معتقد است که هر ساخت­ زبانی دارای هدفی است که بایستی با در نظر گرفتن اهداف ارتباطی آن تبیین شود و ساخت­های زبانی با توجه به محوریت هریک از شش رکن پیام شامل: گوینده، شنونده، پیام، زمینه پیام، مجرای ارتباطی و اجزای پیام، به ترتیب شش کارکرد، عاطفی، ترغیبی، ادبی، ارجاعی، همدلی و رمزگان دارند. خطبه اشباح متشکل از مجموعه­ای از جمله­های ارجاعی است که با هدف تعلیمی ایراد شده است؛ در مورد وجه تسمیه این خطبه بین شارحان اختلاف نظرهایی وجود دارد. پژوهش پیش­رو با هدف شناخت چرایی نامگذاری خطبه اشباح و اثر فرایند ارتباط کلامی بر این نامگذاری و با فرض این که این نامگذاری در واقع محدودیت ادراکی بشر و علم امام به این امر بوده، سامان یافته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی با رویکرد زبان­شناختی است که در پرتو آن به بررسی ارکان پیام­های این خطبه بر اساس نظریه رومن یاکوبسن پرداخته شد تا به این ترتیب به این پرسش پاسخ داده شود که با بهره­گیری از کدام ویژگی ارتباط کلامی، امام(ع) این درک را در مخاطب از محدودیت ادراکی بشر ایجاد نموده است؟ در نهایت فرض مذکور اثبات شد و مشخص گردید که امام(ع) با استفاده از امکان صدق و کذب پیام­های ارجاعی، موفق به ایجاد درک وجدانی از محدودیت ادراکی بشر در مخاطب گردیده است.

تازه های تحقیق

نتایج تحقیق

پس از نقد ساختاری این خطبه به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد زبان­شناختی عناصر و اجزای تشکیل دهنده این اثر ادبی و هنری به عنوان یک اثر ادبی مطلوب و قابل قبول، فرض اینکه نامگذاری خطبه به «اشباح» درواقع اذعان مخاطبان به محدویت ادراکی خودشان بوده است به اثبات رسید.

عامل ایجادگر این تجربه وجدانی نسبت به محدودیت ادراکی در مخاطبان این پیام، درواقع فقدان امکان صدق و کذب پیام­های ارجاعی ارسال شده است، چرا که صدق و کذب نیازمند وجود مصداق خارجی یا وجدانی نزد مخاطب است و مفاهیم ارائه شده در این خطبه بیشتر فراتر از ادراک حسی یا وجدانی بشر هستند.

به شهادت محتوای خطبه، هر یک از ارکان ارتباط کلامی شامل گوینده، پیام و زمینه، و رمزگردانی که اداره و سازمان­بندی آن به عهده گوینده است، به طرز ماهرانه و صادقانه­ و استواری مدیریت و ارسال شده­اند و گوینده تلاشی شایان در ارسال پیام­های خود و یاری مخاطب در درک آن داشته است، و بخش دوم پیام شامل شنونده، جهاز دریافت، و رمزگردانی به علّت محدودیت قوای ادراکی مخاطب، که شاید بتوان آن را جزئی از جهاز دریافت در نظر گرفت، با اختلال مواجه بوده و هست.

اختلال دریافت در مخاطبان دیروز و امروز وجود داشته امّا دایره­ی ادراکی مخاطبان دیروز این خطبه به مراتب محدودتر از دایره­ی ادراکی مخاطبان امروز بوده است؛ لذا مجهولات مخاطب امروز با در نظر گرفتن آگاهی فلسفی و علمی وی، بیشتر به ساحت شناخت فرشتگان محدود می­شود که بخش زیادی از این کلام قابل استناد به آیات قرآن می­باشد و الباقی هم برای عارفان و سالکان حقیقی قابل صدق و کذب است.

محدودیت ادراکی مخاطبان که کار را هم بر گوینده و هم بر ایشان دشوار می­ساخت؛ باعث شد گوینده با روشی حکیمانه و غیر مستقیم و با فعال کردن درک حضوری مخاطبان، ایشان را به محدودیت ادراکی خویش آگاه نمود و او را از مسیر خطا به مسیر ثواب هدایت نمود و موجبات حرکت مخاطب به سمت حمد پروردگار را از ابتدا تا به انتهای خطبه فراهم نمود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A study of the naming of the Ashbah sermon based on Jacobsen's theory

نویسندگان [English]

  • soniya kahrizi 1
  • Seyyed Mehdi Masboogh 2
  • morteza ghaemi 3
1 bu ali sina
2 bu ali sina
3 Bu ali sina
چکیده [English]

Roman Jacobsen, one of the founders of the Prague School of Role-Oriented Linguistics, believes that every linguistic construct has a purpose that must be explained in terms of its communication objectives, and that linguistic constructs are based on the centrality of each of the six pillars of the message: speaker, listener, message, message context, communication tool, and message components, which have six functions: emotional, persuasive, literary, referential, empathetic, and cryptic. The Ashbāh Sermon consists of a collection of referential sentences that have been delivered for educational purposes; Commentators disagree about the name of this sermon. This paper aims to understand the reason for naming this sermon and the effect of verbal communication process on this naming, assuming that the naming is in fact the perceptual limitation of human beings and Imam’s knowledge to this matter. The research method is descriptive-analytical with a linguistic approach, in the light of which the elements of the messages of this sermon based on Roman Jacobsen’s theory are examined in order to answer the question of “which feature of verbal communication is used by Imam (AS) to create this perception in the audience of human perceptual limitations?” Finally, it is proved that Imam (AS) by using the possibility of truth and falsity of reference messages, succeeded in creating a conscience understanding of human perceptual limitations in the audience.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Nahj al-Balaghah
  • Al-Ashbāh Sermon
  • Roman Jacobsen
  • Role-Oriented
  • Referential Role‎
  1. قرآن کریم.
  2. نهج­البلاغه، (1385ش)، ترجمه محمد دشتی، تهران: نشر الهادی.
  3. ابن بابویه، محمد ابن علی، (1398ش)، التوحید، قم: انتشارات جامعه مدرسین
  4. ابن فارس، ابی الحسین احمد، (1429ق). معجم مقایس ­اللغه، بیروت: دارإحیاءالتراث العربی.
  5. ابن میثم بحرانی، کمال ­الدین، (1389ش)، شرح نهج ­البلاغه، مترجمان: قربان­علی محمّدی مقدّم، علی اصغر نوایی یحیی­زاده، مشهد: بنیاد پژوهش­های اسلامی
  6. اکو ، اومبرتو و همکاران، (1383ش)، استعاره مبنای تفکر و ابزار زیباآفرینی، به کوشش فرهاد ساسانی، تهران: سوره مهر.
  7. اگوست، ژان، (1376ش)، فلسفه در قرن بیستم، ترجمه: رضا داوری اردکانی، تهران: سمت.
  8. دین­پرور، جمال­الدین، (1379ش)، نهج­البلاغه پارسی، تهران: انتشارات نهج­البلاغه.
  9. سجودی، فرزان؛ نادری مظاهر، محمد (1377)، «شعرشناسی مکتب پراگ»، فصلنامه زبان و ادب، دوره­ی 2، شماره 5.
  10. سکاکی، یوسف بن عمر، (2000م)، مفتاح ­العلوم، به کوشش عبد الحمید هنداوی، بیروت: دار الکتب العلمیه.
  11. صفوی، کورش، (1380ش) از زبان­شناسی به ادبیات، تهران: سوره مهر.
  12. طباطبایی، محمد حسین، (1368)، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم: نشر صدرا.
  13. عسکری، ابو هلال حسن ابن سهل، (1984م)، دیوان­المعانی، بیروت: دار الجیل.
  14. فالر، راجر، یاکوبسن، رومن، و لاج، دیوید(1369ش)، زبان­شناسی و نقد ادبی، ترجمه مریم خوزان و حسین پاینده، تهران: نی.
  15. گلدمن، لوسین،(1369ش)، نقد تکوینی، ترجمه محمد تقی قیاسی، تهران: بزرگمهر.
  16. لیکاف، جورج؛ جانسون، مارک، (1394ش)، استعاره­هایی که با آنها زندگی می­کنیم، ترجمه هاجر آقا ابراهیمی، تهران: علم.
  17. مجلسی، محمد باقر،(بی­تا)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران: نشر الإسلامیه.
  18. مسبوق، سید مهدی، (1392ش)، «روابط بینامتنی قرآن با خطبه­های نهج­البلاغه»، فصلنامه تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال 10، شماره 2.
  19. مصطفی، ابراهیم و الآخرون، (2008م)، المعجم الوسیط، بیروت: دار الدعوة.
  20. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، (1386ش)، پیام امیرالمؤمنین(ع)، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
  21. مهدوی­نور، سید حاتم؛ یوسف­ثانی، سید محمود، (1394ش)، «مقایسه خطا در تجارب عرفانی بر اساس نظریه علم حصولی و علم حضوری علامه طباطبایی و بر ساخت­گرایی استیون کتس»، نشریه ذهن، شماره 64.
  22. موحد، ضیاء، (1374ش)، «گوتلوب فرگه و تحلیل منطقی زبان»، فصلنامه ارغنون، شماره 7و8.
  23. یاکوبسن، رومن، (1369ش) دو قطب استعاری و مجازی، ترجمه احمد اخوت، اصفهان: نشر مشعل.
  24. Svoboda, Alesh (1990), "A Short history of the Prague Linguistic Circl and its syntactic followers in Czechoslovaka".