گونه‌شناسی روایات معراجیّه؛ کارکرد روایات معراجیه در تفسیر معصومان(ع) از قرآن

نوع مقاله : ترویجی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.

2 استادیار گروه الهیات ومعارف اسلامی دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.

چکیده

مطالعه­‌ی اجمالی در موضوع معراج پیامبر اسلام(ص) روشن می­سازدکه ادراکات حاصل از این واقعه‌­ سترگ، نقش بسزایی در تفسیر معصومان(ع) از قرآن داشته است، امّا این مهّم در شمار دستاوردهای متعدّدی که برای معراج ذکر شده و نیز در تحقیقات بسیاری که در شئونات مختلف معراج صورت گرفته، مغفول مانده است. این پژوهش به منظور پاسخ‌یابی به این سوال صورت گرفته که کارکرد معراج پیامبر(ص) در تفسیر اهل بیت(ع) از قرآن چیست؟ با توجه به آنکه در هیچ آیه­ای به صراحت سیرشبانه پیامبر(ص) ذکر نشده و اغلب داده­‌ها بر محور روایات می­چرخد،گونه‌­شناسی روایاتِ معراجیّه‌­ای که ذیل آیات قرآن از اهل بیت(ع) نقل شده، راهکاری است که این پژوهش به‌کار گرفته تا با ارائه­ تعداد اندکی از انواع گونه‌­های این روایات، به اثرگذاری معراج در تفسیر قرآن پی برد. ضمن اذعان به قلّت گونه­‌های مشاهده­­ نشده در روایات معراجیّه (که در صورت وجود، حاکی از تعداد اندک آنهاست)، یافته­‌ها نشان می­دهد اغلب گونه‌­های ذکر شده برای سایر روایات در روایات معراجیّه­ منقول از اهل بیت(ع) نیز وجود دارد، علاوه‌بر این، گونه­‌هایی مستقل، با عناوین نوین در این روایات قابل ذکر است. نتیجه آنکه معراج، بستری است که فرصت مشاهده عینی اِنذارها و بشارت‌­ها، ذکرمصادیق و بیان جزئیاتی را که در قرآن مسکوت بوده است، در غالب روایات نبوی برای اهل بیت(ع) فراهم آورده است. به باور نگارنده در صورت وحیانی ندانستن بعضی روایات معراجیّه نبوی که جنبه تفسیری دارند، دستِ کم آن دسته از روایات معراجیّه نبوی که از مکالمه مستقیم خدا و پیامبر(ص) حکایت دارد، درصورتی که مرتبط با مدلول آیات قرآنی و در تفصیل آن­ها باشد، در شمار وحی غیرقرآنی به شمار می‌­آید و به دلیل انتساب به خدا و تقریب به قرآن، از امتیاز ویژه­ای نسبت به سایر روایات نبوی(ص) و احادیث قدسی برخوردار است.

تازه های تحقیق

در این نوشتار سعی شد روایات معراجیّه گردآوری و کارکرد آن در فهم قرآن بررسی شود. بر اساس مطالب به دست آمده پر واضح است که روایات معراجیّه نقش بسزایی در تفسیر اهل بیت(ع) (به عنوان برترین مخاطبان قرآن) داشته است. در حدّی که می­توان یکی از مهّم­ترین دستاوردهای معراج پیامبر(ص) را فهم بهتر آیات قرآن دانست. این یافته­ای است که پیش از این بدان توجّه نشده است. در واقع معراج، بستری است که فرصت مشاهده عینی اِنذارها و بشارت­ها و ذکر مصادیق و بیان جزئیاتی که قرآن نسبت به آن مسکوت بوده است را در غالب روایاتی که اغلب رویکرد نقلی دارند، برای اهل‌بیت(ع) فراهم آورده است. هر چند همواره این گونه نبوده که برای فهم بهتر قرآن به معراج استناد شود.گاه برعکس برای مجاب ساختن مخاطب در سوال از معراج پیامبر(ص) به آیات قرآن استشهاد شده است.[1]

با توجه به هدفِ اصلیِ کشفِ کارکردِ روایات معراجیه در تفسیر، تمرکز این نوشتار بر گونه­شناسی روایاتی بوده که اولاَ از اهل بیت(ع) و پیرامون معراج، و ثانیاَ مرتبط با مدلول آیه باشد(جنبه­ی تفسیری داشته باشد). گونه­هایی از قبیل ایضاح لفظی(تفسیر واژگان قرآنی)، بیان اسباب نزول، ترسیم فضای نزول، بیان اخبار غیبی را که پیش از این محققان برای روایات برشمرده­اند، در روایات معراجیّه بیان و برای هر کدام نمونه­ای ذکر شد. با این تفاوت که با توجه به فراوانی مضمون هر گونه، دسته­بندی متناسب آن در نظر گرفته شد (به عنوان نمونه اخبار گذشتگان، آیندگان، فرشتگان، خلقت آسمان و زمین، همگی زیرمجموعه­ی گونه­ی اخبار غیبی قرار داده شد). گونه­های از قبیل اختلاف قرائات[2] ، تعلیم تفسیر[3]، بیان ناسخ و منسوخ[4] که در دیگر تحقیقات برای گونه­های شناسایی شده،  نام برده­اند، در روایات معراجیّه مشاهده نشد. در صورت وجود نیز تعداد آن­ها اندک بوده و محلّی برای اختصاص گونه­ای مجزا را نداشته است. همچنین در روایات معراجیّه گونه­هایی قابل ذکر است که در تحقیقات گونه­شناسی پیش از این، عنوانی به آن اختصاص داده نشده است، از قبیل رفع تناقض ظاهری آیات، توصیف جزای اعمال/بهشت و جهنم.

برای تمامی گونه­های یافت شده، نمونه­ روایاتی وجود دارد که از اهل بیت(ع) و مرتبط به معراج هستند، لکن جنبه­ی تفسیری ندارند. به منظور پرهیز از گستردگی بحث، از نقل مفصل آن­ها خودداری شد. به این موارد می­توان گونه‌هایی از قبیل بیان شئون معراج (زمان، مکان، تعداد دفعات، اهداف، مرکب پیامبر(ص))، بیان معارف خداشناسی/ مسائل اعتقادی-کلامی، سفارش به انجام برخی مستحبّات/ فضائل اعمال، را نیز افزود.

روشن است که اختصاص یک روایت به یک گونه، کیفی و نسبی بوده، چرا که گاهی هر فراز روایت را می­توان متعلّق به یک گونه­ا­ی خاص برشمرد. از این رو منطقی است که از نگاه دیگری گونه­های مذکور قبض و بسط یابد. نویسنده ادعایی در خصوص گونه­شناسی تمامی روایت معراجیّه نداشته، هر چند سعی شده تمام روایات تفسیری اهل بیت(ع) که مرتبط به معراج پیامبر(ص) است، بررسی شود.

به اعتقاد نگارنده آن دسته روایات معراجیّه که حاکی از مکالمه مستقیم خدا با پیامبر(ص) است، در شمار احادیث قدسی به حساب می­آید.[5] در مورد روایات نبوی، به طورکلی برخی آن وحیانی می‌دانند[6] و برخی حجیّت آن را زیرسوال برده­اند.[7] در روایات معراجیّه­ی منقول از پیامبر(ص) نیز همین شرایط برقرار است. در صورت وحیانی ندانستن الفاظ احادیث قدسی (که تعدادی از روایات معراجیّه نبوی از جمله­ی آن است)، تفاوت آن­ها با دیگر احادیث نبوی، تنها از حیث تأکید و تصریح بر انتساب آن­ها به ذات مقدّس الهی است (کرمانی، 1401ق، ج ۹، ص۷۹و صالح، 1388ق، ص۱۲۲).

به باور نگارنده  اولاَ در صورت وحیانی ندانستنِ کلِّ روایات معراجیّه نبوی که بعضاَ جنبه تفسیری نیز دارند، دستِ کم روایات معراجیّه نبوی که از مکالمه مستقیم خدا و پیامبر(ص) حکایت دارد، وحیانی است. با این استدلال که در تعریف وحی آمده: «آگاهی قطعی‌ای است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسان‌های برگزیده عطا می‌شود» (طباطبایی،۱۳۷۷ش، ص۱۰۴). از ویژگی­های وحی را سرعت (فراهیدی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲۱) و پنهانی بودن (ابن‌منظور،۲۰۰۰م، ج۳، ص۳۷۹) بر شمرده­اند، که این نوع از روایات معراجیّه این شرایط دارند و البته انضمام ادله عقلی و نقلی دیگر.[8] ثانیاَ این نوع از روایات معراجیّه در صورتی که مرتبط با مدلول آیات قرآنی و در تفصیل آن­ها باشد، در شمار وحی غیرقرآنی[9] به شمار می­آید و به دلیل انتساب به خدا و تقریب به قرآن از امتیاز ویژه­ای نسبت به سایر روایات نبوی و احادیث قدسی برخوردار است. در مورد چگونگی انتقال احادیث قدسی به پیامبر(ص) اختلاف نظر وجود دارد.[10] در مورد کیفیت معراج پیامبر(ص) نیز آرای متعدّدی ارائه شده است.[11] اما اغلب عالمان مسلمان[12] به استناد آیه«فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‌» (النجم:9) و روایاتی که بیانگر عدم عبور و تقریب بیشتر جبرئیل (از مرحله­ای به بعد) و انحصار آن به شخص پیامبر(ص)[13] است را روایات حاکی از مکالمه مستقیم (بدون واسطه) خدا با پیامبر(ص) دانسته­اند. هر چند این مهّم امتیازی خاص است، لکن برتری را از حیث مضمون نمی­رساند، چرا که کل آیات قرآن از کانال جبرئیل به پیامبر(ص) منتقل شده است.

 

[1]. به عنوان نمونه حضرت علی(ع) در ردّ منکران معراج به آیات سوره نجم استشهاد کرده است:«وَ أَمَّا الرَّدُّ عَلَی مَنْ أَنْکَرَ الْمِعْرَاجَ فَقَوْلُهُ تَعَالَی وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی إِلَی...»(طایی، 1439ق ج6، ص538 و ج15، ص254؛ قمّی، 1403ق، ج1، ص20؛ مجلسی، 1315ق، ج18، ص291و ج90، ص85).

[2]. تنها یک حدیث از امام باقر(ع) ذیل«ثم دنی فتدلی»(النجم:8) در صدوق، 1385ق، ج1، ص277 یافت شد.

[3]. در مقاله «روایات تفسیری شیعی، گونه­شناسی و حجیّت»، نویسنده محترم این مورد را تحت عنوان گونه­ای مستقل دانسته و آورده: در روایات تفسیری، بسا اوقات، به نمونه­هایی برمی­خوریم که چگونگی تفسیر را با استفاده از آیات تعلیم می­دهد (مهریزی، 1388ش، ص20). در روایات معراجیه چنین موردی یافت نشد، هر چند تمام روایات را می­توان با نگاه آموزش چگونگی تفسیر نگریست.

[4].  این گونه در دانش­نامه جهان اسلام، ج1، ص5010 ذکر شده است.

[5]. همسو با عدّه­ای که معتقدند برخی از احادیث قدسی دستاورد این سفر آسمانی‌اند (طبرسی، 1408ق، ج5-6، ص395؛ مکارم، 1374ش، ج22، ص506).

[6]. رک: عابدی، احمد(1387ش)، وحی قرآنی و وحی بیانی، اندیشه نوین دینی، شماره 13، صص 49-62.

نویسنده پس از بیان تقسیمات گوناگون وحی، با بررسی ادله مفسران بزرگ شیعی و سنی، ایده­­ وحی بیانی را مطرح نموده و بر اساس آن به برخی از اشکالات مطرح، پاسخ داده است.

[7]. همچون قرآنیون. رک: معارف، مجید و مظفری، راضیه(1398ش)، نقد مدعای قرآنیون مبنی بر وحیانی نبودن سنت نبوی، سفینه، 16(62)، صص53-75.

[8]. از جمله ادله روایی که نقل شده این است که هنگامی که پیامبر(ص) از معراج بازگشت، به دلیل پیش­‌بینی که از واکنش نابه‌جای اعراب (که تازه از جاهلیّت فاصله گرفته بودند) در مواجهه با اظهار عروج ایشان به آسمان داشتند، مدّتی آن را با مردم در میان نگذاشت تا آیه«فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّما أَنْتَ نَذیرٌ وَ اللهُ‌ عَلى کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکیلٌ» (هود:12) نازل شد، باز پیامبر(ص) صبر کرد و بروز نداد تا اینکه آیه«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِإِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» (المائدة:67) نازل شد (طایی، 1439ق، ج6، ص616؛ مجلسی، (1315)، ج37، ص109؛ صدوق، امالی، ص354؛ حسینی استرآبادی، (1409)، ص162). این روایت ذیل«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا» (المائدة:3)نیز آمده است (طایی، 1439ق، ج3، ص602، حسکانی، (1411)، ج1، ص256).

[9]. در شریعت اسلام، دو نـوع وحـی وجـود دارد: قرآنـی و بیـانی و منحصر دانستن وحی به قرآن مجید صحیح نیست، وحی­‌ای که در قرآن نیامده و جنبه تشریح و تفصیل آیات دارد را وحی غیرقرآنی می­گویند. وحیانی دانستن چیزی غیر از قرآن، موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام به ادله­ایی استناد داشته­اند. برای کسب اطلاعات بیشتر رک: عابدی، احمد، (1387ش)، ص49-62.

[10]. برخی معتقدند پیامبر(ص) تنها قرآن را از طریق جبرئیل دریافت کرده و در دریافت حدیث قدسی لزوماً این واسطه وجود نداشته است (تهانوی، ج۱، ص۶۳۰ ؛ مامقانی، ج۵، ص۴۶). برخی عالمان، انتقال حدیث قدسی به واسطه جبرئیل را هم ممکن دانسته‌اند (قاری،(1413)، ص۳۱4)، برخی نیز معتقدند راه‌های انتقال احادیث قدسی عمدتاً خواب، الهام و امثال آنها تلقی شده‌اند (قاسمی، ص۶۶).

[11]. جسمانی(جسمِ مادّی، جسم هورقلیایی(برزخی) و..) و  روحانی(خواب، الهام و..).

[12]. از جمله شیخ صدوق: روایات حاکی از مکالمه­ی مستقیم خدا با پیامبر(ص) در معراج در دسته وحی بدون واسطه (وحی مشافهی) قرار ­می‌گیرد (صدوق، (1398)، ص264). 

[13] به عنوان نمونه: رک قمّی، (1404)، ج1، ص246؛ طایی، 1439ق، ج15، ص244؛ مجلسی، (1315)، ج5، ص236  

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Typology of Ascension Narratives (Function of Mi'rᾱj Hadiths in Ahl al-Bayt's Qur'anic Interpretations)

نویسندگان [English]

  • Zeinab Shams 1
  • Hosein Sattar 2
1 PhD student of Quran and Hadith Sciences, Kashan University, Kashan, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Theology and Islamic Studies, Kashan University, Kashan, Iran.
چکیده [English]

A brief study of the Ascension (mi'rj) of the Prophet of Islam (pbuh) makes it clear that the perceptions resulting from this great event played a significant role in the interpretation of the Qur'an by Ahl al-Bayt (as). This important issue has been neglected in the number of achievements that have been mentioned for the ascension and also in many researches that have been carried out on various aspects of the ascension. This research aims to answer the question, "What is the function of the Ascension of the Prophet (pbuh) in interpreting the Qur'an by Ahl al-Bayt (as)?" Since the Qur'an dose not directly mention the Prophet's nightly journey, but mostly what we know are according to narratives, the typology of the ascension narratives from Ahl al-Bayt (as) under the verses of the Qur'an is a proper method is used here to find out the effect of the ascension in the interpretation of the Qur'an by presenting a small number of types of these narrations. Acknowledging the paucity of unobserved types in the Ascension traditions - which, if any, indicates their small number- findings show that most of the types mentioned for other narratives are also applicable to the Ascension ones transmitted from Ahl al-Bayt (as). In addition, some independent types can be mentioned with new titles in these narrations. As a result, Ascension was a ground that provided Ahl al-Bayt (as) with the opportunity to objectively observe the warnings and tidings, mention examples and express the details that the Qur'an is silent about. In the author's belief, in case of not knowing the revelations of prophetic ascension narratives which sometimes have an interpretive aspect, at least those prophetic ascension narratives that speak of the direct conversation between God and the Prophet (pbuh), in the case that they are related to the meanings of the Qur'anic verses and in their details, are considered as a non-Qur'anic revelation. So, due to their attribution to God and closeness to the Qur'an, they have a special privilege compared to other Prophetic narratives and Qudsῑ hadiths.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ascension of the Prophet (PBUH)
  • Qur'anic Interpretation
  • Narrative Interpretations
  • Non-Qur'anic Revelation
  1. * قرآن کریم(1380)، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، تهران: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.

    1. ابن‌کثیر، اسماعیل(بی­تا). البدایة و النهایة، علی شیری، قم: دار احیاء التراث العربى.
    2. ابن‌منظور، محمّدبن‌مکرم(۲۰۰۰م). لسان العرب، بیروت: دار صادر.
    3. ابو‌شهبه، محمد(1403ق). الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره: دارالفکر العربی.
    4. ادیب بهروز، محسن(1384ش). "معراج از دیدگاه قرآن و روایات"، چاپ دوّم، تهران: شرکت چاپ ونشر بین الملل.
    5. بیهقی، ابوبکر(1405ق). دلائل النبوة، بیروت: دارالکتب العلمیة.
    1. تهانوی، احمداعلی‌بن‌علی(۱۹۹۶م). موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت: رفیق ‌العجم و علی دحروج.
    2. جرجانی، علی‌بن‌محمد(1405ق). کتاب التعریفات محمدبن‌حسن.  بیروت: ابراهیم آبیاری.
    1. حر عاملی، محمدبن‌حسن(۱۴۱۸ق). الفصول المهمة فی اصول الائمة، قم: مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع).
    1. حرّعاملی، محمدبن‌حسن(1414ق). وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم: مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث.
    2. حسکانی، ابوالقاسم عبیدالله(1411ق). شواهد التنزیل ا لقواعد التفضیل، تهران: مرکز نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
    3. حسینی استرآبادی، سیدشرف‌الدین(1409ق). تَأْویلُ الْآیاتِ الظّاهرَة. قم: جامعة المدرسین.
    1. دانش­نامه جهان اسلام(1375ش). تهران: بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی.
    1. راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد(1416ق). مفردات الفاظ قرآن، دمشق: دارالقلم.
    2. رستم­نژاد، مهدی(1388ش). گونه­شناسی روایات تفسیری، حُسنا، 1(1)، 16-35.
    1. زرقانى، محمد عبد‌العظیم(بی­تا). مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربى.
    1. زرکشی، محمدبن‌عبدالله(1415ق). البرهان فی علوم القرآن، بیروت: دارالمعرفة.
    2. سیوطی، جلال‌الدین(1426ق). الاتقان فی علوم القرآن. بیروت: دارالکتاب العربی.
    3. صالح، صبحی(1388ق). علوم الحدیث و المصطلحه، بیروت: دارالعلم للملایین.
    1. صدوق، محمدبن‌علی(1398ق). التوحید، قم: جامعه مدرسین.
    1. صدوق، محمدبن‌علی(1362ش). الخصال، علی‌اکبر غفاری، قم: جامعة مدرسین.
    2. صدوق، محمدبن‌علی(1376ش). الامالی، محمدباقر کمره­ای، چاپ ششم، تهران: کتابچی.
    1. صدوق، محمدبن‌علی(1394ش). صفات الشیعة، چاپ چهارم، تهران: عابدی.
    2. صدوق، محمدبن‌علی(1385ق). علل الشرایع، نجف: منشورات مکتبه الحیدریه.
    3. صدوق، محمدبن‌علی(1404ق). من لایحضره الفقیه، چاپ دوّم ، قم: جامعه مدرسین.
    1. طایی، نجاح(1439ق). تفسیر أهل البیت علیهم السلام، قم: دارالهدی لاحیاء التراث.
    1. طبرسی، احمدبن‌علی(1403ق). الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضی.
    2. طبرسی، فضل‌بن‌حسن(1408ق). مجمع البیان، بیروت: دارالمعرفة.
    3. طباطبایی، محمدحسین(1377ش). وحی یا شعور مرموز، قم: دارالفکر.
    4. طریحی، فخرالدین(1375ش). مَجمعُ الْبَحْرَیْن و مَطلَعُ النَّیِّرَیْن ، احمد حسینی، تهران: مرتضوی.
    1. طوسی، محمدبن‌حسن(1414ق). الأمالی. قم: دارالثقافة.
    1. عروسى حویزى، عبدعلى‌بن‌جمعة(1412ق). تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم، قم: اسماعیلیان.
    2. فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد(1409ق). کتاب العین، چاپ دوّم، قم: نشر هجرت.
    1. قاری، علی‌بن‌سلطان محمد(1413ق). معجم الاحادیث القدسیة، بیروت: کمال بسیونی مصری.
    2. قاسمی، محمدجمال‌الدین(1422ق).  قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، بیروت: محمد بهجة بیطار.
    1. قرائتی، محسن(1374ش). تفسیر نور، قم: در راه حق.
    1. قمّی، علی‌بن‌ابراهیم(1404ق). تفسیر قمّی، چاپ سوّم، قم: دارالکتاب.
    2. کرمانی، محمدبن‌یوسف(1401ق). صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی،  بیروت: دار احیاء التراث العربى.
    1. کلینی، محمدبن‌یعقوب(1370ش). الکافی، چاپ چهارم، تهران: سازمان اوقاف و امور خیریه جمهوری اسلامی ایران.
    1.  مامقانی، عبداللّه(1413ق). مقباس الهدایة فی علم الدرایة، قم: آل البیت (ع) لإحیاء التراث.
    1. مجلسی، محمدباقر(1315ق). بحارالانوار الجامعة فی درر اخبار الأئمة الاطهار، قم: دارالکتب الاسلامیة.
    1. مجلسی، محمدباقر(1391ق). مِرآةُ العُقُول فی شرح اخبار آل الرسول، قم: دارالکتب الاسلامیة.
    2. معرفت، محمدهادی(1387ش). التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب.چاپ چهارم، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
    1. مکارم شیرازی، ناصر(1374ش). تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب السلامیّة.
    2. مکارم شیرازی، ناصر(1371ش). معراج، شقّ القمر، عبادت در قطبین، چاپ هشتم، قم: نسل جوان.
    3. مهریزی، مهدی(1386ش). روایات تفسیری شیعه، گونه­شناسی و حجیّت، نشریه علوم حدیث، 15(1)، 3-36.