جستاری تاریخی، تطبیقی و عقلانی پیرامون آیه ی« وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی‏‏» در سنت اسلامی و عهد عتیق

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه تفسیر و علوم قرآنی، دانشگاه علوم ومعارف قرآن کریم، دانشکده علوم قرآنی شیراز، ایران.

2 دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء(ص) بهبهان، بهبهان، ایران.

چکیده

درک ماهیت لکنت زبانی موسی(ع) می تواند گره‌گشای برخی شبهات کلامی گردد که ناظر به غیرمعقول بودن نقص جسمانی، به‌ویژه معیوب بودن زبان رسول الهی است. هدف، درک حقیقت لکنت زبانی منتسب به  این پیامبر الهی است؛ بر اساس تلقی لغویون، مفسران و ودانشمندان و درک دیرپای موجود در سنت اسلامی از آیه 27 سوره طه «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی‏» و نیز برخی اشارات قرآنی و روایی دیگر، منظور از «عقدة» لکنت ظاهری و عضوی ایشان می باشد. گام بعدی تطبیق نظریه مختار از متون اسلامی بر تصریحات و اشارات عهد عتیق با رویکردی زبان‌شناسانه به این مسئله است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی است. از نتایج این پژوهش آن است که: «لکنت به معنای عدم فصاحت، بلاغت و رسائی سخن به عللی ازجمله:کاستی اعتماد به نفس ناشی از قتل قبطی و تنگی سینه موسی(ع)، نظر راجح بوده و دیدگاه مألوف و شایع پیشین، یعنی نقص عضو، در معرض تردید و انکار قرار دارد. «عقدة»، در واقع دغدغه‌ای بوده که موسی(ع) به هنگام بعثت خواستار برطرف شدن آن از خداوند سبحان شده بود و خداوند نیز با انتصاب هارون(ع) به وزارت ایشان، دعایش را مستجاب و آن مانع را برطرف ساخت. جالب آن که آموزه‌های عهد عتیق نیز با دلالت زبان شناسانه و نیز معناگرایانه با صراحت بیشتری مؤید و گویای همین رأی اخیر می باشند.
 

تازه های تحقیق

به طور خلاصه می توان دلایل موافقان و مخالفان لکنت زبانی(جسمانی) موسی(ع) را در میان مفسران مسلمان، صرف‌نظر از اینکه لکنت تا آغاز رسالت حضرت موسی ادامه داشت یا تا پایان عمر ایشان، چنین برشمرد:

الف) دلایل موافقان لکنت زبانی(عضوی)    

  1. دلالت ظاهر آیه(وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی)؛
  2. روایت منقول از سعیدبن‌جبیر؛
  3. آیه«لَا یَکادُ یُبِین»؛
  4. آیه «وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی فَأَرْسِلْ إِلى‏ هارُون».

ب) دلایل مخالفان لکنت زبانی(عضوی)

  1. روایت مورد بحث به لحاظ سندی مقطوع است و اعتباری ندارد؛
  2. از نظر محتوا نیز مخدوش است؛ زیرا:

الف. چگونه طفل ریگ داغ را در دهان خود می­گذارد در حالی که باید ریگ داغ را رها یا پرت کند!؛

ب. چگونه زبان موسی(ع) که ابزار اصلی تعامل رسول با مردمان است، می توانسته دچار چنین عارضه ای گردد؟؛

ج. لکنت زبان پیامبر با حکمت الهی ناسازگار است؛

د. لکنت زبان رسول با حجت بالغه الهی ناسازگار است (با این نقیصه حجت الهی بر بندگان تمام نمی شود)؛

و. اقرار موسی(ع) به فصاحت خویش (وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً)؛ یعنی گرچه من هم فصیحم، ولی هارون از من فصیح‌تر است، حال آن که فصاحت با لکنت زبان سازگار نیست.

ز. ترس موسی(ع) از تکذیب فرعونیان (إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُون) با لکنت غیرعضوی سازگار‌تر است تا لکنت ظاهری و عضوی. چه بسا معقود اللسانی که فصیح هم هست!

ح. تعلیل موسی(ع) به تفقه و درک عمیق کلامش (یَفْقَهُوا قَوْلی) برای حل عقده؛ زیرا با زبانی که دارای لکنت ظاهری است هم می‌توان معنای سخن را عمیقاً فهماند، ولو با مشکل.

  1. آموزه های عهد عتیق نیز چه به لحاظ دلالت معنوی و چه دلالت زبانشناسانه بیشتر مفید لکنت غیر عضوی می باشند.

گرچه برداشت عمومی و تقریباً مستمر مسلمانان اعم از مفسران و عامه مسلمین از عقده (گره) زبانی موسی(ع) در آیه (وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی)، همان لکنت زبانی فیزیکی و عضوی می‌باشد ولیکن با بررسی دقیق‌تر آیه مورد بحث، آیات مرتبط، روایات وارده و تصریحات و اشارات عهد عتیق، به نظر می‌رسد این نظریه از قوت لازم برخوردار نبوده، بلکه مراد از لکنت اشاره شده در آیه و آموزه‌های وحیانی و دلایل عقلی، همانا نارسایی زبانی موسی(ع) از حیث بیان فصیح، بلیغ و شیوای آموزه‌ها، معانی و مفاهیم وحیانی‌ای بوده، که وی مأمور به تبلیغ آن بوده است و وی لکنت زبانی به معنای شایع و معمول نداشته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Historical, Comparative and Rational Discussion on the Verse "Wahlul 'Uqdatan min Lisᾱnῑ" in Islamic Tradition and Old Testament

نویسندگان [English]

  • MohammadAali Hemati 1
  • Sayyed Saeed Miri 2
1 Associate Professor, Department of Qur'anic Exegesis and Sciences, University of Noble Qur'anic Sciences and Sciences, Faculty of Qur'anic Sciences, Shiraz, Iran.
2 Associate Professor, Department of Islamic Studies, Khatam Al Anbia Technology University , Behbehan, Behbehan, Iran.
چکیده [English]

Understanding the nature of the Prophet Musa's language stuttering can solve some theological misconceptions that point to the unreasonableness of the physical defect, especially the defectiveness of the language of the Messenger of God. The research's goal is to understand the truth of language stuttering attributed to this divine prophet. According to the opinion of linguists, commentators and scientists, and the long-standing understanding in the Islamic tradition, from verse 27 of Surah Tᾱhᾱ, as well as some other Qur'anic and narrative references, the meaning of "'Uqdat" is his external and organic stuttering. The next step is to compare the preferred theory of Islamic texts to the statements and references of the Old Testament with a linguistic approach. This research, based on the descriptive-analytical-comparing method, concludes that, "Stuttering means the lack of eloquence of speech due to reasons such as lack of self-confidence caused by killing the Coptic man and tightness in the chest of Moses (as). So, the preferred opinion and the previous common view, i.e., organ defect, is subject to doubt and denial. "'Uqdat" was a concern that Moses (as) asked God to remove during his mission. God answered his prayer and removed that obstacle by appointing Harun (as) to his ministry. Surprisingly, the teachings of the Old Testament, with their linguistic and semantic implications, support and express this recent opinion more clearly as well.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Quran
  • The Old Testament
  • Moses
  • stuttering
  • commentators
  1. * قرآن کریم

    1. آلوسی، شمس‏الدین ابراهیم‏(1415ق). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی‏، بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون‏.
    1. ابن‌بابویه، محمدبن‌على(1380ش). علل الشرائع، ترجمه محمد جواد ذهنى تهرانى، قم‏: انتشارات مؤمنین‏‏.
    2. ‏ابن‏عاشور، محمدطاهر(1420ق). تفسیر التحریر و التنویر المعروف بتفسیر ابن‌عاشور، بیروت‏: مؤسسة التاریخ العربی‏.
    3. ابن‏عجیبه، احمد(1419 ق‏). البحر المدید فى تفسیر القرآن المجید، قاهره: بی‌نا.
    4. ابوالفتوح رازى، حسین‌بن‌على‏(1408ق). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن‏، مشهد: آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهش‌هاى اسلامى‏.
    5. اشکورى، محمدبن‌على‏(1373ش). تفسیر شریف لاهیجى‏، تهران: دفتر نشر داد.
    6. امین، نصرت‏بیگم(بی‌تا). ‏تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن‏، بی‌جا: بی‌نا.
    7. انصاریان، حسین‏(1383ش). ترجمه قرآن( انصاریان)، قم: اسوه.
    8. بروجردى، محمدابراهیم‏(1366ش). ترجمه قرآن( بروجردى)، تهران‏: کتابخانه صدر.
    9. پاینده، ابوالقاسم(1357ش). ‏ترجمه قرآن( ابو القاسم پاینده)، تهران: جاویدان‏.
    10. جرجانى، عبدالقاهر بن عبدالرحمن(1430ق). درج الدرر فى تفسیر القرآن العظیم، عمان: دار الفکر.
    11. جعفرى، یعقوب‏(1376ش). تفسیر کوثر، قم: هجرت.
    12. حجازى، محمد محمود(1413ق). التفسیر الواضح‏، بیروت: دار الجیل.
    13. خسروانى، علیرضا(1390ق). تفسیر خسروى‏، تهران‏: کتابفروشى اسلامیة.
    14. خطیب، عبدالکریم(1424ش). التفسیر القرآنی للقرآن، بیروت: دارالفکر العربی.
    15. زمخشری، محمودبن‌عمر(1407ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل‏، بیروت: دار الکتاب العربی‏.
    16. شیبانی، محمدبن‌حسن(1413ق). نهج البیان عن کشف معانى القرآن‏، ‏تهران: نشر الهادی.
    17. صادق نوبرى، عبدالمجید(1396ش). ترجمه قرآن( نوبرى)، تهران: اقبال.
    18. صادقی تهرانی، محمد(1406ق). الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنة‏، قم: فرهنگ اسلامی.
    19. صادقى تهرانى، محمد(1419ق). البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن‏، قم‏: مکتبة محمد الصادقی الطهرانی‏.
    20. صفوى، محمدرضا(1388ش). ترجمه قرآن بر اساس المیزان‏، قم‏: دفتر نشر معارف.
    21. طباطبایى، محمدحسین‏(1390ق)‏. المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت‏: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏.
    22. طبرسی، فضل‌بن‌حسن(1372ش). مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تهران: ناصر خسرو.
    23. طبری، محمد­بن‌­جریر(1412ق). جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت: دارالمعرفة.
    24. طبرى، محمدبن‌جریر(1356ش). ترجمه تفسیر طبرى‏، تهران: توس.
    25. طوسی، محمد(بی‌تا). التبیان فى تفسیر القرآن، ‏بیروت: دار احیاء التراث العربى‏.
    26. عهد عتیق(1393ش).جلد اول، کتاب‌های شریعت، یا تورات براساس کتاب مقدس اورشلیم، مترجم: پیروز سیار، تهران: هرمس.
    27. عهد عتیق(1397ش). جلد دوم، کتاب های تاریخ براساس کتاب مقدس اورشلیم، مترجم: پیروز سیار، تهران: نشر نی.
    28. فخر رازی، محمد(1420ق). مفاتیح الغیب، ‏بیروت: دار احیاء التراث العربى‏.
    29. فیض کاشانى، محمدبن‌شاه مرتضى، (1415ش). تفسیر الصافی‏، تهران‏: مکتبة الصدر.
    30. قرطبی، محمد(1364ش). الجامع لاحکام القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
    31. مراغى، احمد مصطفى‏(بی‌تا). تفسیر المراغى‏، بیروت‏: دار الفکر.
    32. مرکز فرهنگ و معارف قرآن‏(1385ش)، ترجمه قرآن( مرکز فرهنگ و معارف قرآن)، قم‏: بوستان کتاب قم.
    33. مشکینى اردبیلى، على‏(1381ش)‏. ترجمه قرآن، قم‏: نشر الهادى.
    34. مصباح‏زاده، عباس‏(1380ش). ترجمه قرآن، تهران‏: بدرقه جاویدان‏.
    35. معزى، محمدکاظم‏(1372ش). ترجمه قرآن، قم‏: اسوه‏.
    36. مکارم شیرازی، ناصر(1371ش). تفسیر نمونه‏، تهران‏: دار الکتب الإسلامیة.
    37. مکارم شیرازى، ناصر(1373ش‏). ترجمه قرآن، قم‏: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى‏.
    38. هادیان رسنانی، الهه(1399). بررسی دیدگاه های مفسران درباره مراد از فصیح نبودن حضرت موسی(ع)، آموزه‌های قرآنی، 17(32)، 165-186.            https://doi.org/10.30513/qd.2020.1088